**اتفاقات این هفته در سریال “دشمن عزیز من” با سرعت تمام پیش میرن! با اینکه بان جو یون (Ban Ju Yeon) با بازی چوی هیون ووک (Choi Hyun Wook) در ابتدا سعی کرد از دست بک سو جونگ (Baek Su Jeong) با بازی مون گا یونگ (Mun Ka Young) خلاص بشه، اما حالا مدام میبینیم که مراقبشه و دنبال بهونه برای وقت گذروندن با اونه. اما همینطور که شاهد شکوفایی رابطهشون هستیم، ناخودآگاه به لحظهای فکر میکنیم که هویت واقعی “اژدهای سیاه” فاش بشه. و از اونجایی که میدونیم این لحظه قراره یه آشوب حسابی بین این زوج دوستداشتنی به پا کنه، تنها کاری که فعلا میتونیم انجام بدیم اینه که از سوءتفاهمهای بامزهشون لذت ببریم. در اینجا به چند مورد از اتفاقاتی که باعث سردرگمی بین این دو شخصیت اصلی در قسمتهای این هفته شد، اشاره میکنیم!**
هشدار: این متن حاوی اسپویل از قسمتهای 5 و 6 است!
1. تلاش بهترین دوستها برای بهم زدن رابطهشون
برای بینندهها، هویت مخفی بان جو یون هیچوقت یه راز نبوده، اما تماشای عکسالعمل سئو ها جین (Seo Ha Jin) با بازی ایم سه می (Im Se Mi) وقتی متوجه میشه عشق اول بهترین دوستش، که به “اژدهای سیاه” هم معروفه، رئیس خودشه، خیلی خندهداره. عکسالعمل طبیعی اون کمک گرفتن از بهترین دوست جو یون، کیم شین وون (Kim Shin Won) با بازی کواک سی یانگ (Kwak Si Yang) هست، کسی که تمام جزئیات مربوط به از دست دادن عشق جو یون در گذشته رو براش تعریف میکنه، چیزی که ما تا الان نمیدونستیم. همچنین متوجه میشیم که رد شدن جویون توسط سو جونگ و حرفهایی که بهش زده چقدر تاثیرگذار بوده، چیزی که میتونه توجیه کنه چرا اون دیگه هیچوقت به کسی اعتماد نکرده.
اگرچه دیدن یه رابطه عاشقانه بیشتر بین زوج دوم خیلی خوبه، اما تماشای تلاششون برای دور کردن جو یون و سو جونگ از همدیگه قبل از اینکه اصلاً یه رابطه عاشقانه شروع بشه هم خیلی خندهداره. با این حال، تلاششون برای دور نگه داشتن اونها از همدیگه نتیجه معکوس داره، چون باعث میشه جو یون فکر کنه سو جونگ بهش علاقه داره. و وقتی اون رو با شین وون میبینه، حسادت تو قلبش منفجر میشه و اون رو به سمت لبه پرتگاه هل میده، تا جایی که نصف شب به خونهاش میره و باعث ایجاد سوءظن بیشتر در مورد رابطهشون میشه.
2. بان جو یون نگرانی خودش رو نسبت به بک سو جونگ نشون میده
در این مرحله، کاملا مشخصه که جو یون یه کراش اساسی روی سو جونگ داره، اما از اونجایی که یه مرد بیخبره، تصمیم میگیره که فقط به عنوان کارمند نگرانش باشه. مشخص نیست که آیا اون هم میتونه احساسات مشابهی نسبت بهش داشته باشه یا نه، چون در مورد پسرهای کوچکتر پیشداوری داره. با این حال، لحظهای که میبینه اون به مزرعهای که داره سعی میکنه یه معامله تجاری رو به سرانجام برسونه، میاد، میتونید ببینید که پروانهها تو شکمش شروع به پرواز میکنن. قبل از اینکه بتونه به اون احساسات فکر کنه، هویتش رو پنهان میکنه و میگه که اون فقط برادر کوچیکترشه. و به این ترتیب اونها با هم متحد میشن تا قلب صاحب مزرعه رو به دست بیارن و اون رو متقاعد کنن که محصولاتش رو به فروشگاه زنجیرهای اونها ببره.
تو موقعیت فرندزون بودن یه چیزه، اما تو موقعیت برادر کوچیکتر بودن برای جو یون خیلی سخته. اون نمیتونه دلیل رد کردن سو جونگ رو درک کنه، اما ما میدونیم. سایه “اژدهای سیاه” برای اون خیلی بزرگه که از اون خاطره شرمآور بیرون بیاد و قلبش رو باز کنه. از این نظر، نحوه طولانی کردن فاش شدن هویتش میتونه کمی خستهکننده باشه. در نهایت تبدیل به یکی از اون موقعیتهایی میشه که همه به جز شخصیتهای اصلی حقیقت رو میدونن تا اینکه خیلی دیر بشه. اما به خاطر داستان، میتونیم کمی بیشتر تحمل کنیم و در عین حال اونها رو در حال رفت و آمد ببینیم و با شیمی عاشقانه واضحشون ما رو سرگرم کنن.
3. بوسه ناگهانی بک سو جونگ و بان جو یون در حالت مستی
اگه یه چیزی تو قسمتهای این هفته شوکه کننده و غیرمنتظره بود، اون بوسه ناگهانی بین سو جونگ و جو یون بود. بعد از اینکه مجبور میشن شب رو تو مزرعه بگذرونن، شروع به نوشیدن میکنن و ناخواسته همدیگه رو میبوسن. اگرچه این صحنه به خودی خود خیلی جذابه، اما تماشای اینکه اون همه چیز رو فراموش میکنه هم تلخه. طبیعتا، سردرگمی به خصوص برای سو جونگ به وجود میاد، کسی که نمیتونه باور کنه اون واقعاً همه چیز رو فراموش کرده. و آشفتگی احساساتش بعد از اون قابل درکه، به خصوص به خاطر اینکه اون هم بهش علاقه داره. اما حالا که به سختی داره با کشمکشهای درونی خودش در مورد دوست داشتن دوباره یه نفر که از خودش کوچیکتره کنار میاد، باید طوری رفتار کنه که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، به خاطر شغل و شهرتش.
از طرف دیگه، جو یون که نمیتونه تغییر رفتار اون نسبت به خودش رو درک کنه، سعی میکنه تو چشمهای اون جذابتر به نظر برسه و کاری کنه که شکاف سنیشون رو فراموش کنه. بعد از اینکه میشنوه اون قراره به یه قرار ملاقات کور بره، ناامیدتر هم میشه، اما همه چیز وقتی به پایان میرسه که از طرف مادربزرگ نفرتانگیزش یه تذکر حسابی میگیره. این واقعیت که با وجود تلاشهاش، هر بار که با هم هستن تحقیر میشه و مورد بیتوجهی قرار میگیره، باعث میشه متوجه بشه که یک بار دیگه داره تمرکزش رو از دست میده، درست مثل زمانی که عشق اولش رو ملاقات کرد.
4. رفتار سرد و گرم بان جو یون نسبت به بک سو جونگ
بعد از اون لحظه واقعاً ناخوشایند با پیرزن، بان جو یون تصمیم میگیره عقبنشینی کنه و دیوارهایی دور سو جونگ بکشه. و این رفتار تعللآمیز، یه روز دنبالش میره، یه روز بهش بیاعتنایی میکنه، باعث میشه سو جونگ احساس کنه که اون خیلی جوون، خیلی خوشگل و خیلی مغروره که اجازه بده یه بوسه ساده آرامش ذهنش رو ازش بگیره. اون که با تمایلش برای فراموش کردن این اتفاق هدایت میشه، بالاخره قبول میکنه که به یه قرار ملاقات کور (حضور افتخاری هونگ جونگ هیون (Hong Jong Hyun)) با مردی بره که در نهایت بهترین گزینه برای اون از آب در میاد. اما شعله احساساتشون از قبل روشن شده، و جو یون و سو جونگ با وجود دوری از همدیگه نمیتونن لحظات با هم بودنشون رو فراموش کنن.
این لحظهایه که هر رابطه عاشقانهای باید داشته باشه: وقتی متوجه میشن همه چیزهایی که قبلاً دوست داشتن بعد از اینکه اون رو با کسی که بهش اهمیت میدن تقسیم کردن، کسلکننده به نظر میرسه. بنابراین، به محض اینکه جو یون خاطرات بوسهشون رو به یاد میاره، به دنبال سو جونگ میره و قولش به مادربزرگش رو فراموش میکنه و حتی خطر فاش شدن زندگی مخفیش رو به جون میخره. اینجوری میشه ثابت کرد که این عشق واقعیه، با شرط بستن روی همه چیز. و امیدواریم هر سردرگمی و سوءتفاهم بین اونها با یه اعتراف عاشقانه هیجانانگیزتر در قسمتهای آینده این سریال به پایان برسه!
همین حالا “دشمن عزیز من” رو تماشا کنید:
[لینک تماشا]
هی سوومپیایها! آیا از تماشای “دشمن عزیز من” لذت میبرید؟ نظرتون در مورد قسمتهای اخیر چیه؟ نظراتتون رو در بخش نظرات با ما در میون بذارید!