**دبیرستان دخترانه نخبه چائهوا، یک موسسه برتر برای ۱ درصد از دانشآموزان برتر است که نه تنها از امتیازات ویژهای برخوردارند، بلکه در زمینه تحصیلی نیز حرف اول را میزنند.**
یو جه یی (Yoo Jae Yi) با بازی هیه ری (Hyeri)، دانشآموز برتر و ستاره چائهوا است. جه یی نه تنها مورد احترام همکلاسیهایش است که میخواهند با او خوب باشند، بلکه به نظر میرسد معلمان نیز مجذوب او هستند. جه یی دختر یک پزشک مشهور است، اما در مدیریت و تصمیمگیریهای مدرسه نیز بسیار بانفوذ است.
وو سول گی (Woo Seul Gi) با بازی چونگ سو بین (Chung Su Bin)، دانشآموز انتقالی جدید در چائهوا است. او از امتیازات ویژهای برخوردار نیست و در یک یتیمخانه بزرگ شده است. سول گی ترجیح میدهد که یک فرد گوشهگیر باشد، اما توجه جه یی را به خود جلب میکند، کسی که تمام تلاشش را میکند تا با او دوست شود. اما به نظر میرسد که در حالی که جه یی برنامهای دارد، سول گی نیز دلایل خاص خود را برای نزدیک شدن به جه یی دارد.
کانگ هه وون (Kang Hye Won) نقش جو یه ری (Joo Ye Ri)، ملکه شایعات در دبیرستان دخترانه چائهوا را بازی میکند که وسواس زیادی به ظاهر و برندهای لوکس دارد، و اوه وو ری (Oh Woo Ri) نقش چوی کیونگ (Choi Kyung)، دانشآموز شماره ۲ همیشگی را به تصویر میکشد که علیرغم تلاشهایش، برای به دست آوردن شناخت تقلا میکند. همچنین یونگجه (Youngjae) از گروه GOT7 در نقشی دیده نشده حضور دارد که با درگیر شدن در بازیهای خطرناک، به روند داستان سرعت میبخشد.
“رقابت دوستانه” (“Friendly Rivalry”) اقتباسی از وبتون محبوبی با همین نام است. این یک تریلر معمایی نوجوانانه است که بازیهای روانشناختی در مرکز صحنه قرار دارند، جایی که فقط افراد حیلهگر میتوانند دیگران را فریب دهند. در اینجا میتوانید از چند قسمت اول انتظار داشته باشید!
هشدار: خطر اسپویل از قسمت ۱ تا ۴ وجود دارد.
هیه ری در نقش یو جه یی فوقالعاده رقابتی و فریبکار
یو جه یی (Hyeri) فقط یک هدف دارد و آن هم این است که در هر کاری که انجام میدهد، شماره یک باشد. او محبوبترین دختر مدرسه است که به دلیل ظاهر خوب و نمرات بالا، هر جا که میرود توجهها را به خود جلب میکند.
جه یی رئیس باشگاه پزشکی است و آرزو دارد مانند پدرش، یو ته جون (Yoo Tae Joon) با بازی کیم ته هون (Kim Tae Hoon)، مدیر مرکز پزشکی J، پزشک شود. پدرش به او یاد داده بود که همه چیز در زندگی را فقط میتوان از طریق رقابت به دست آورد، حتی اگر به معنای زیر پا گذاشتن دیگران باشد. جه یی برای به دست آوردن محبت مشروط پدرش، با پیشی گرفتن از خواهرش، در بین این دو نفر، به یک فرد موفق تبدیل میشود. این همان نگرشی است که او در مدرسه با خود دارد – او در پیگیری هدفش برای پیروزی و اول بودن، به هیچ کس رحم نمیکند.
همکلاسیهایش سعی میکنند رضایت او را جلب کنند، زیرا خوب بودن با جه یی برای زنده ماندن در سال تحصیلی ضروری است. اما جه یی شخصیت خاص خودش را دارد. او تصمیم میگیرد که با چه کسی دیده شود و افتخار حضور و وقت خود را به چه کسی بدهد. او بیشتر از همه مجذوب دختر جدید کلاس، یعنی دانشآموز انتقالی، سول گی میشود. جه یی دست دوستی به سمت سول گی دراز میکند، اما توسط او رد میشود. رد شدن چیزی نیست که جه یی به آن عادت داشته باشد، و اگر چیزی باشد که جه یی بخواهد، او روش خاص خود را برای دستیابی به آن دارد. فقط مسئله زمان است که سول گی تحت حمایت جه یی قرار گیرد. از تشویق سول گی برای نامزدی ریاست کلاس، که به نمرات او کمک میکند، و تلاش برای نزدیک شدن به او، باعث میشود تعجب کنید: واقعاً چه چیزی در ذهن جه یی میگذرد؟
جه یی استانداردهای خاص خود را برای کمال ایجاد کرده است. اگرچه مواقعی وجود دارد که او میخواهد قانون دختر خوب بودن را زیر پا بگذارد، اما به نظر میرسد که نمیتواند جز بینقص باشد، حتی وقتی که نقش آدم بد را بازی میکند. لحظهای وجود دارد که او با بیحوصلگی در کلیسا نشسته و به خودش میگوید که چیزی برای جبران کردن ندارد. او سعی میکند دیوانهوار زندگی کند، اما به نظر میرسد که در چشم پدرش حتی این هم اشکالی ندارد، تا زمانی که او در هر کاری که انجام میدهد، در اوج باشد. در اوج بودن دوستداشتنی است، و اگرچه جه یی افراد و موقعیتها را از روی هوس دور میاندازد، اما وقتی خود را در موقعیتی ببیند که هیچ راهی برای بیرون آمدن ندارد، چه اتفاقی برایش میافتد؟
هیه ری نقش جه یی را به طور کامل بازی میکند. این بازیگر دوگانگی شخصیت خود را از طریق حالات چهرهاش بیان میکند. نقش دختر مهربان و دوستانه، نقابی برای پنهان کردن پرخاشگری منفعل و روند فکری پیچیده اوست.
چونگ سو بین در نقش وو سول گی مرموز و سرکوب شده
وو سول گی به زبان خودش، خودش را کسی توصیف میکند که ارزش به خاطر سپردن ندارد. به نظر میرسد که از دوران کودکی، زندگی و اطرافیانش از وجود او غافل بودهاند. او در یک سفر مدرسه گم شد و بیشتر عمر خود را در یک یتیمخانه در حومه شهر گذراند. او که دوستی ندارد و دائماً توسط همکلاسیهایش تحقیر میشود، خود را وقف سخت کوشی کرده است. او برای به دست آوردن پول، وظیفه رساندن داروهای تجویزی را برای یک قاچاقچی مواد مخدر محلی بر عهده میگیرد.
او در سال آخر، تصمیم میگیرد به دبیرستان دخترانه مشهور چائهوا منتقل شود. دلیل او برای انتقال، مرگ پدرش است. او با نامادریاش زندگی میکند. سول گی هم رازهایی دارد – او به مادرش دروغ میگوید که از تلفن گمشده پدرش یا جاکلیدی دانشگاهش اطلاعی ندارد.
او با رسیدن به مدرسه، اولین کسی که متوجه میشود جه یی است، که نماینده دانشآموزان در جلسه اولیا و مربیان است. سول گی به زودی متوجه میشود که جه یی ملکه چائهوا است، اما چیزی که شاید او را بیشتر شوکه میکند این است که جه یی میخواهد با او دوست شود.
در چائهوا، اگر جه یی تصمیم بگیرد با کسی در کلاس بنشیند، موضوع بسیار مهمی است، و در این مورد او سول گی را انتخاب میکند. اما سول گی کاری غیرقابل تصور انجام میدهد: او نه تنها او را رد میکند، بلکه صریحاً به جه یی میگوید که او را تنها بگذارد.
با این حال، سول گی متوجه میشود که با برنامه درسی مدرسه جدیدش همگام نیست، زیرا همه همکلاسیهایش در آموزشگاههای مجلل شرکت میکنند. وقتی او در یکی از آموزشگاهها مرتکب تخلف میشود، این جه یی است که او را نجات میدهد. اما زمانی که سول گی متوجه میشود که پدر جه یی کیست، نگرش خود را نسبت به جه یی تغییر میدهد و دوستیای را که رد کرده بود، میپذیرد.
با حمایت جه یی از سول گی برای ریاست کلاس، که باعث ناخشنودی سایر دوستانش میشود، تغییر محسوسی در سول گی و موضع او ایجاد میشود. هدف او چیست؟ اوضاع حتی بسیار شدیدتر میشود، شبی در خانه جه یی بین این دو دختر اتفاق میافتد. سول گی همچنین با رازهای جه یی روبرو میشود.
چونگ سو بین به راحتی وارد شخصیت خود میشود. سول گی یک تماشاگر منفعل است که همه چیز را مشاهده میکند اما چیزی نمیگوید. با این حال، به نظر میرسد که او چندین برگ برنده در آستین خود دارد.
فرزندپروری سمی، اضطراب نوجوانان و رازهای تاریک
این درست است که میگویند خانه اولین مدرسه کودک است. به ما نشان داده میشود که وقتی جه یی در مهدکودک بود، نمراتش چشمگیر نبود. بلکه خواهر بزرگترش دانشآموز بهتری بود. اما وقتی جه یی نمره بهتری از او میگیرد، این پدرش است که به رقابت بین دخترانش دامن میزند. او مردی است که یک فضای فوقالعاده رقابتی در خانه ایجاد میکند. او به جه یی میگوید که برای موفق شدن، اشکالی ندارد که خواهرش را زیر پا بگذارد، زیرا فقط یک برنده میتواند وجود داشته باشد. جه یی از خواهرش دوری میکند و از پذیرفتن یا بازی کردن با او امتناع میکند. آنقدر که وقتی از او در مورد خواهر و برادرش سؤال میشود، با بیتفاوتی شانههایش را بالا میاندازد و میگوید که او ممکن است مرده باشد، پس چه اهمیتی دارد.
جه یی که دائماً در تلاش است تا انتظارات پدرش را برآورده کند و دائماً به دنبال تأیید اوست، به مردم یا احساسات آنها اهمیتی نمیدهد.
چائهوا نیز دارای یک اکوسیستم فوقالعاده رقابتی است، و حتی اگر فقط نوجوان هستند، دختران برای رسیدن به هدف خود به هر وسیلهای متوسل میشوند، در این مورد در صدر کلاس بودن. وقتی جه یی توجه خود را به سول گی معطوف میکند، چوی کیونگ (Oh Woo Ri) را حسادت فرا میگیرد. چوی کیونگ و جه یی دشمنان صمیمی هستند و رقابت مداومی با هم دارند. این چوی کیونگ است که یک راز سایه دار در مورد پدر جه یی و سوء استفاده پزشکی او مربوط به مرگ پدر سول گی را کشف میکند.
پدر سول گی، که طراح سؤالات کنکور بود، به طور مرموزی در بیمارستان یو ته جون درگذشت. انگیزه پشت مرگ او چه میتواند باشد؟ و فراتر از کلاس درس، دختران به زودی خود را درگیر یک شبکه مرگبار از دروغ و فریب مییابند. با فاش شدن رازها، بازیهای ذهنی خطرناکی در جریان است، زیرا جاهطلبی بر هر چیز دیگری اولویت دارد.
“رقابت دوستانه” (“Friendly Rivalry”) یک معمای نوجوانانه قوی است که به چندین مسئله اجتماعی-فرهنگی میپردازد و اینکه چگونه فشار انتظارات، ذهنهای تأثیرپذیر را شکل داده و بر آنها تأثیر میگذارد. ناامیدی برای برتری و جا افتادن بر هر چیز دیگری اولویت دارد. و گروه بازیگران با همگام شدن با سرعت روایت، با پیچ و خمهای متعددی همراه است.





