**سریال “دشمن عزیز من” به پایان رسید، و اگرچه خداحافظی با بک سو جونگ (Baek Su Jeong) (مون گا یونگ (Mun Ka Young)) و بان جو یون (Ban Ju Yeon) (چوی هیون ووک (Choi Hyun Wook)) ناراحت کننده است، اما این کی-دراما لحظات بسیار لذت بخشی را در قسمت های آخر خود به ما هدیه داد. از اشک ها گرفته تا خنده ها، عشق و بخشش، داستان برای همه کسانی که این نمایش را از ابتدا دنبال کردند، به طور کامل به یک نقطه اوج عالی رسید. در اینجا تمام لحظاتی که دوست داشتیم در فینال این کی-دراما تماشا کنیم را برای شما بازگو میکنیم!**

هشدار:اسپویل از قسمت های 11-12 در زیر وجود دارد!

1. موفقیت پروژه نوسازی یونگسونگ

جدا از به دست آوردن قلب سو جونگ، ماموریت اصلی و مهم بان جو یون این بود که فروشگاه یونگسونگ را به یکی از بهترین ها در بازار تبدیل کند. اگرچه ما به طور مفصل ندیدیم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است تا این امر ممکن شود، اما کمی توطئه تجاری، افشای تقلب ها و حتی لحظه ای معمولی را دیدیم که در آن نقش اصلی مرد قلب خود را باز می کند تا یک هنرمند مشهور را متقاعد کند که پس از یک رسوایی غیرمنتظره بخشی از افتتاحیه بزرگ آنها باشد. ممکن است برای برخی کمی عجولانه به نظر برسد، اما به خاطر طرح عاشقانه، من سپاسگزارم که لحظات موفقیت آمیز نهایی پروژه آنها به این شکل به تصویر کشیده شد.

این سریال که یک کی-درامای عاشقانه اداری است، می توانست در بسیاری از کلیشه های معمولی و بیش از حد استفاده شده سقوط کند، اما این اتفاق نیفتاد. در عوض، ما عمدتاً دیدیم که چگونه سو جونگ از طریق شایعات بدخواهانه همکارانش، تعصبات جنسیتی و حتی درگیری انتخاب عشق یا شغل خود عبور می کند. به علاوه، بر خلاف برخی از نمایش های دیگر که در آن تعاملات با تیم اداری ممکن است خیلی آزاردهنده باشد، تیم سو جونگ همیشه اعتماد و حمایت بی پایانی را نشان دادند، به همین دلیل دیدن آنها در پایان حتی با هم پیوند می خوردند، عالی بود و ثابت می کرد که یک دختر می تواند همه چیز را داشته باشد.

2. بان جو یون با مادربزرگش آشتی می کند

اگر در این داستان شخصیتی منفی وجود داشت، کسی نبود جز مادربزرگ جو یون. اما پس از درگیری های فراوان، زمان آن رسیده بود که شاهد صلح آنها با یکدیگر باشیم. پس از اینکه جو یون اعلام می کند که هیچ تمایلی به ادامه جانشینی رسمی شرکت او ندارد، این زن سرانجام متوجه می شود که هیچ کس شایسته تر از او برای این سمت وجود ندارد. شرم آور است که او تقریباً از دست دادن نوه اش را تحمل می کند تا اشتباهات گذشته خود را بپذیرد، اما حداقل او شجاعت خود را جمع می کند و به خاطر دردی که به جو یون وارد کرده عذرخواهی می کند.

او کمی پیشرفت شخصیتی می کند و حتی سو جونگ را به عنوان دوست دختر جو یون می پذیرد، به این شرط که مراقب او و عملکردش به عنوان بخشی از یونگسونگ باشد. مسلماً، این تغییر نظر به این معنا نیست که او اکنون مادربزرگی دوست داشتنی و شیرین است، اما حداقل او دیگر آن زن بی رحمی نیست که دائماً روحیه جو یون را خرد می کند. در عوض، ما می بینیم که او حتی فردی را که نوه اش هست تحسین می کند، و این تمام چیزی است که خانواده ها باید در مورد آن باشند.

3. سو ها جین و کیم شین وون با هم می مانند

پایان زوج فرعی ما چیزی جز وفاداری به شخصیت های پر هرج و مرج، شیرین و خنده دار آنها نبود. پس از تردیدهای فراوان، سئو ها جین (Seo Ha Jin) (ایم سه می (Im Se Mi)) می تواند از ناامنی هایی که ازدواج ناموفقش در قلبش به جا گذاشته رها شود و سرانجام به کیم شین وون (Kim Shin Won) (کواک سی یانگ (Kwak Si Yang)) روی می آورد. با این حال، به دلیل درگیری های گذشته، او او را رد می کند و تصمیم می گیرد برای محافظت از غرور خود عقب نشینی کند. خوشبختانه، این جدایی کمتر از زمانی طول می کشد که ما کلمه جدایی را هجی کنیم، و در یک تماس تلفنی خنده دار از روی مستی، آنها عشق خود را به یکدیگر اعتراف می کنند.

شگفت آور اینکه، این لحظه غیرمنتظره نه تنها برای رابطه آنها خوب از آب در می آید، بلکه برای رستوران ها جین نیز خوب است، زیرا پس از اینکه شخصی اعتراف آنها را در اینترنت پست می کند، وایرال می شود. اگرچه آنها در طول نمایش زمان زیادی را در صفحه نمایش نداشتند، اما با رابطه صریح و بالغانه خود تأثیر قوی ای بر جای گذاشتند و ثابت کردند که گاهی اوقات روابط بی آلایش و صادقانه می توانند لذت بخش ترین چیزها برای تماشا باشند. امیدواریم در کی-دراماهای آینده زوج های بیشتری مانند این ببینیم.

4. بک سو جونگ و بان جو یون یکدیگر را عمیقاً دوست دارند

هیچ چیز رضایت بخش تر از لحظه ای نیست که عشق یک زوج اصلی به طور کامل شکوفا می شود. در این قسمت های آخر، بان جو یون و بک سو جونگ هر دو از تمام زخم ها و ناامیدی های گذشته خود دست کشیده اند و همچنین از نشان دادن محبت های متقابل خود نمی ترسند. آنها دائماً تا آخر از یکدیگر حمایت می کنند، چه در مسائل کاری باشد و چه در کشمکش های خانوادگی.

این امر با تمایل جو یون برای رفتن به خارج از کشور با سو جونگ نشان داده می شود تا او بتواند یک فرصت شغلی بهتر را دنبال کند یا صبر او برای ماندن در کنار او تا زمانی که او سرگرمی ای برای گسترش علایق خود پیدا کند. در نهایت، آنها هر دو تصمیم می گیرند در یونگسونگ بمانند، که دقیقاً همان جایی است که به آن تعلق دارند. حضور اطمینان بخش و عشق فراوان آنها باعث می شود که یکدیگر را بیشتر شکوفا کنند و متوجه شوند که دیگر هرگز نباید تنها باشند. با خوشحالی آنها که دست در دست هم به سوی غروب آفتاب می روند، می توانیم با “دشمن عزیز من” خداحافظی کنیم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *