**”انرژی مثبت و عشق سالم” همچنان با حرکات ورزشی، اسکات، بلند کردن وزنه و رها کردن، آدرنالین خون رو بالا میبره. رها کردن، کلید واژه قسمت های جدیده. دو هیون جونگ (Lee Jun Young) کسی که زندگیش حول محور فیتنس میچرخه، خودش رو درگیر زندگی مشتری هاش میبینه. از طرف دیگه، لی می ران (Jeong Eun Ji) مثل یه حرفه ای ورزش میکنه. با این حال، آدم هایی اطرافش هستن، مخصوصا دوست پسر سابقش، که دارن سعی میکنن احساساتش رو به هم بریزن. در اینجا سه نکته لذت بخش از قسمت های جدید رو بررسی میکنیم.**

هشدار: خطر لو رفتن داستان از قسمت های 5 و 6

**ضریب هوشی احساسی هیون جونگ**

تا اونجایی که میدونیم، تنها احساسی که هیون جونگ تا به حال نشون داده، عشق به باشگاهش بوده. اون برق توی چشماش وقتی دمبل های براق رو برمیداره یا وزنه به هالتر اضافه میکنه، بی نظیره. با این حال، ما یه جنبه حساس از این مرد عضلانی رو میبینیم. اگرچه وقتی پای نشون دادن احساسات به میون میاد خیلی راحت نیست، اما یه جنبه عمیقا دلسوز داره.

یه مهمون غیرمنتظره توی باشگاه هست: جی هو، یه بچه نوپا. پسر کوچولو هیون جونگ رو “پدر” خطاب میکنه و بغلش میکنه. هیون جونگ، که مثل بقیه افراد توی باشگاه متعجبه، درباره هویت جی هو کنجکاو میشه. اما تعلیق وقتی تموم میشه که مادر جی هو میاد و میگه پسرش فرار کرده و اون نتونسته بهش برسه. هیون جونگ به سرعت اندام ظریف مادر جوان رو تجزیه و تحلیل میکنه. اون نه تنها استقامت نداره، بلکه تراکم استخوانی ضعیفی هم داره. هیون جونگ، با توجه به شخصیتی که داره، میگه اون باید ورزش رو شروع کنه، چون این کار بهش انرژی میده تا از پسرش مراقبت کنه. اما سوال اینجاست: وقتی اون ورزش میکنه، چه کسی از جی هو مراقبت میکنه؟

هیون جونگ، که به جی هو علاقه مند شده، داوطلب میشه این کار رو انجام بده. لحظات دوست داشتنی از پی میاد، وقتی که اون پسر کوچولو رو سرگرم میکنه. اون در حین تمرین دادن به بقیه، اونو در حالی که داره حرکات ورزشی انجام میده، با خودش حمل میکنه. اون با پسر کوچولو مهربان و با گذشت رفتار میکنه. اما به نظر میرسه حتی هیون جونگ فوق العاده پرانرژی هم نمیتونه با انرژی جی هو مقابله کنه. از طریق این تجربه است که اون میفهمه: بزرگ کردن یه بچه فقط به قدرت بدنی نیاز نداره، بلکه به قدرت ذهنی هم نیاز داره. خیلی بامزه است وقتی به روش خاص خودش از مادر جی هو عذرخواهی میکنه و میگه اگرچه ممکنه روی قدرت بدنی تمرکز کنه، اما نمیتونه با قدرت ذهنی مادرها برابری کنه. اون خیلی شیرین باشگاهش رو به روی همه مادران جوان باز میکنه و از اونها و بچه هاشون استقبال میکنه. تمرین دادن بچه های کوچیک توسط هیون جونگ اصلا قابل پیش بینی نبود.

جدا از جی هو، هیون جونگ یه مشتری دیگه هم داره که خیلی درخواست داره – ایم سونگ این (Park Sung Yeon) کسی که برای تمرینات شخصی ثبت نام کرده اما حد و مرزها رو درک نمیکنه. با وجود اینکه صبرش داره تموم میشه، هیون جونگ خونسردیش رو حفظ میکنه. وقتی میفهمه که ایم سونگ این داره با یه ازدواج پر دردسر و یه شوهر سختگیر کنار میاد، جنبه مهربان هیون جونگ ظاهر میشه. اون میفهمه که برای اون، یه بدن قوی به یه ذهن قوی تبدیل میشه. اما رها کردن، کلید حل مشکلاته. اون خیلی شیرین بهش میفهمونه وقتی کسی چیزی رو محکم نگه داره، هیچ وقت جواب نمیده. ایده اینه که نگه داری و بعد رها کنی. اگرچه داره سعی میکنه همین رو با مثال یه کش ورزشی توی باشگاه توضیح بده، اما با توجه به موقعیتش، ایم سونگ این رو از جنبه های مختلف توانمند کرده.

هیون جونگ فوق العاده دوست داشتنیه، و توی این لحظات میبینیم که از نشون دادن احساساتش خجالت میکشه اما به همه توی باشگاهش اهمیت میده.

**یادداشت های آزادی می ران**

وقتی بحث رها کردن به میون میاد، می ران با یه چالش بزرگ روبرو میشه. چطور میشه آرد رو رها کرد؟ همه چیزهای خوب توشون آرد داره. چه چیزی ممکنه باعث دوئل بین می ران و آرد شده باشه؟ به می ران در محل کار اطلاع میدن که هیئت مدیره خیلی مشتاقه که اون یه پکیج مسافرتی رو توی تلویزیون میزبانی کنه. این خبر باعث تعجب می ران و نارضایتی کیم یه جین (Nam Kyu Hee) دشمنش در محل کار میشه. یه جین، که به تازگی از ماه عسلش در هاوایی برگشته، فکر میکنه اون خیلی مناسب تره. اون حتی سعی میکنه می ران رو با دادن یه سر تکون دهنده به عنوان سوغاتی کوچیک کنه، و اینطور القا میکنه که می ران همونقدر چاقالوئه. یه جین بهش میگه دوربین تمایل داره پوند اضافه کنه، که باعث میشه می ران توی صفحه نمایش حجیم به نظر برسه، اما این فقط عزم می ران رو برای ادامه ماموریتش تقویت میکنه.

می ران همچنان تزلزل ناپذیر باقی میمونه. اون که با تمریناتش اعتماد به نفس به دست آورده، تصمیم میگیره از آرد دست بکشه. هیون جونگ با این کار موافق نیست، چون حذف یه گروه غذایی هیچ وقت ایده خوبی نیست. اما می ران در حال انجام ماموریته و پروژه “آزادی من از آرد” رو شروع میکنه. هر کسی که تا به حال رژیم گرفته باشه، تایید میکنه روزی که تصمیم میگیری، جهان توطئه میکنه تا چالش بفرسته. توی یه جلسه در محل کار، وقتی مشتری با نان شیرینی های مورد علاقه می ران وارد میشه، می ران تمام اراده خودش رو به کار میگیره. با این حال، نمیتونه جلوی فریاد زدنش رو بگیره وقتی میبینه که نان شیرینی به روشی که باید خورده نمیشه. این یه مبارزه واقعیه. اگرچه میتونه هوس هاش رو کنترل کنه، اما این انفجار باعث میشه جلسه به یه مسیر منفی کشیده بشه.

اگه نان شیرینی نه، پنکیک لوبیا سبز خوشمزه هم داره توجهش رو جلب میکنه، اما می ران توی تلاشش برای پایبندی به تصمیش بی امانه. این جنبه از شخصیتش یه افشاگری بزرگه برای همه. می ران معمولا آدمی نیست که وقتی پای کیک برنجی، پیتزا یا پنکیک به میون میاد، اینقدر اراده داشته باشه. اما یه تغییر محسوس توی شخصیتش ایجاد شده، که وقتی با اعتماد به نفس یه شروع تلویزیونی موفقیت آمیز رو رقم میزنه، بیشتر مشخص میشه و همه رو غافلگیر میکنه.

اما یه وسوسه دیگه هم در راهه، وسوسه ای که ذهنش رو به هم میریزه. می ران یه پیام از دوست پسر سابقش دریافت میکنه که اون رو بلافاصله بعدش پاک میکنه و باعث سردرگمی اون میشه. برای اضافه کردن به سردرگمی اش، بهش میگن اون کسی بوده که اون رو برای جایگاه تلویزیونی پیشنهاد داده. می ران توی یه دوراهی اخلاقی و آشفتگی عاطفی قرار داره. واضحه که اون توی رها کردن رابطه موفق نبوده. خب، بعدش چی؟ مشخصه که دوست پسر سابقش داره باهاش بازی های ذهنی انجام میده، اما این نبردیه که می ران باید بجنگه. اون که بین عشق و آرد گیر کرده، توی یه موقعیت دشوار قرار داره. اما می ران از قدرت خودش و اینکه از زمان یه دوست دختر وابسته بودن چقدر پیشرفت کرده، بی خبره. دوست پسر سابقش ممکنه یه سورپرایز دریافت کنه.

**باشگاه و افرادش**

یه جنبه لذت بخش از این سریال اینه که داستان های پشت پرده خیلی از افرادی که به باشگاه میان، مثل هسته اصلی این سریال حس میشه. گرفتاری های مادر جی هو، هه بین (Han So Hyeon) مثل هر مادر جوونیه، که چند کار رو همزمان انجام میده تا جایی که خسته میشه. حتی وقتی بین کارهای زیاد خونه و مراقبت از جی هو تعادل برقرار میکنه، حس میکنه کافی نیست. اون که زمانی برای خودش نداره، حتی از وقت گذاشتن برای ورزش هم احساس گناه میکنه. وقتی با چشمانی اشک آلود به هیون جونگ میگه که حس میکنه به اندازه کافی تلاش نمیکنه، اون مهربانانه بهش میگه که به خودش اعتبار کافی نمیده. حتی اون، با ورزیده ترین بدن در این کار، نمیتونه وقتی پای قدرت ذهنی به میون میاد، با اون رقابت کنه. این رای اعتمادیه که اون دنبالش میگرده، و به زودی مادرای زیادی به باشگاه سر میزنن که متوجه میشن مادرها هم به یه استراحت نیاز دارن.

ایم سونگ این هم هست، یه فرد با سابقه 10 ساله و رهبر “تریوی جادوگر” معروف باشگاه. بعد از یه حادثه، اون به هیون جونگ اعتراف میکنه که ترجیح میده از خیانت شوهرش چشم پوشی کنه. دلیلش ساده است: وقتی پای خانواده به میون میاد، مهم اینه که از بعضی چیزها چشم پوشی کرد. با وجود اینکه شوهرش باهاش بدرفتاری میکنه و هیچ وقت از سخت کوشی هاش قدردانی نمیکنه، اون توی باشگاه جایی برای آسایش پیدا میکنه که میتونه آزاد باشه. ما اغلب افراد رو بر اساس ظاهری که در انظار عمومی از خودشون نشون میدن قضاوت میکنیم، و ایم سونگ این یکی از همون افراده. اعضا با وجود مشاجره های مداوم، پیوندهای قوی ای با هم برقرار کردن. وقتی شوهر ایم سونگ این در مقابل اعضا بهش توهین میکنه، همه ازش حمایت میکنن.

ایم سونگ این، که با نشون دادن این حمایت جسور شده، برای اولین بار در طول سه دهه ازدواجش با شوهرش مقابله میکنه. خیلی خنده داره که چطور از همون کش ورزشی که هیون جونگ باهاش تمرین داده بود برای مشت زدن به شوهرش استفاده میکنه.

به نظر میرسه یه چیزایی هم بین می ران و هیون جونگ در حال شکل گیریه. اون بیشتر از اینکه مایل باشه توی تلاش هاش در باشگاه کمک کنه، و این دو یه دوستی موقتی رو شکل دادن. از اینجا به بعد به کجا میرن؟ برای این موضوع باید منتظر قسمت های این هفته باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *