لی سان جونگ (Lee Sun Jung)، کارگردان فیلم «گیتار من» (Guitar Man)، اخیراً درباره کیم سه رون (Kim Sae Ron) صحبت کرده است. «گیتار من» یکی از آخرین پروژههای او قبل از فوتش بود. در طول یک کنفرانس مطبوعاتی در 21 می 2025، او با اندوه از زمان همکاری خود با او یاد کرد. لی، که مدیرعامل شرکت داروسازی سونگوون (Sungwon Pharmaceuticals) نیز هست، نقشهای متعددی را در این پروژه بر عهده داشت — بازیگر نقش اصلی، کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس، برنامهریز و آهنگساز.
حتی پس از درگذشت کیم در ماه فوریه، لی به کار خود در مرحله پس از تولید ادامه داد، اگرچه دیدن او در فیلم دردناک بود. او احساس کرد که به کیم سه رون قول داده است که مطمئن شود فیلم به سینماها میرسد. علیرغم شک و تردید عمومی پس از حادثه رانندگی در حالت مستی، کارگردان لی سان جونگ قاطعانه از بازگشت این بازیگر به پرده سینما حمایت کرد. در زمان انتخاب بازیگر، نگرانیهای قابل توجهی در مورد واکنشهای منفی احتمالی وجود داشت، به طوری که برخی از عوامل هشدار دادند که ممکن است فیلم به دلیل جنجالهای پیرامون بازیگر نقش اصلی، هرگز رنگ پرده را نبیند. لی تصمیم گرفت با ایمان راسخ به استعداد او، به کار خود ادامه دهد.
«ما در ابتدا بازیگر دیگری را برای این نقش در نظر داشتیم، اما پس از ملاقات با کیم سه رون، همهچیز تغییر کرد. از همان اولین ملاقات، او فیلمنامه را به طور کامل خوانده بود و ایدههای فراوانی را با خود آورده بود. اشتیاق او به یک فیلم کوچک مانند فیلم ما چیزی بود که من عمیقاً از آن قدردانی کردم. و آن لبخند درخشان، هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.»
پس از انتخاب، کیم سه رون تصمیم سختی گرفت تا با وجود مشکلات مالی، از کار پاره وقت خود در یک کافه کنارهگیری کند تا تماماً خود را وقف فیلم کند. با این حال، لی شاهد بود که این وضعیت چه تاثیری بر احساسات این بازیگر جوان گذاشت.
«هنوز به یاد دارم که چگونه او در مقابل دوربین لبخند میزد، اما به محض اینکه روی برمیگرداند، خسته به نظر میرسید. او عمیقاً به این موضوع آگاه بود که مردم چگونه او را درک میکنند. وقتی فیلمبرداری نداشتیم، بیشتر در ماشینش میماند و سعی میکرد از توجه ناخواسته جلوگیری کند. حتی وقتی همه ما دور هم مینشستیم تا غذا بخوریم و نوشیدنی بنوشیم، او الکل خود را از ترس اینکه کسی ببیند، در لیوان آب میریخت. دیدن این صحنه قلبم را به درد میآورد. مدام از خودم میپرسیدم که آیا او واقعاً مجبور است تا این حد پیش برود؟»


