۵ لحظه از قسمت‌های ۵ و ۶ سریال “Second Shot At Love” که باعث شد از شدت ذوق جیغ بزنیم!

**”فرصتی دوباره برای عشق” بالاخره داره به بیننده‌ها همون چیزی رو میده که از اول می‌خواستیم: پروانه‌ها توی شکم! هر دو زوج دارن کم‌کم به روی همدیگه باز میشن و شیرین‌ترین و دلچسب‌ترین لحظات رمانتیک رو بهمون هدیه میدن. از پیاده‌روی شبانه کیوت اویی جون (Ui Jun) با بازی گونگ میونگ (Gong Myoung) و گوم جو (Geum Ju) با بازی سویانگ (Sooyoung) از گرلز جنریشن (Girls’ Generation)، تا اولین بوسه درست و حسابی هیون جو (Hyeon Ju) با بازی جو یون هی (Jo Yoon Hee) و سون اوک (Seon Uk) با بازی کانگ هیونگ سوک (Kang Hyung Suk)، اینجا پنج لحظه رو براتون آوردیم که باعث شدن تو قسمت‌های اخیر “فرصتی دوباره برای عشق” از ذوق ریسه بریم.**

هشدار: این متن قسمت‌های 5 و 6 رو اسپویل می‌کنه!

ساعت الکل

به گفته اویی جون، سخت‌ترین بخش ترک الکل هوس کردنش نیست. بلکه “ساعت الکل”ـه، اون بازه زمانی آروم توی شب که همه دارن یه نوشیدنی خنک باز می‌کنن و وسوسه به اوج خودش می‌رسه. گوم جو احساساتش رو خیلی قشنگ خلاصه می‌کنه: “کشور ما وقتی داری مشروب می‌خوری بهشته، اما وقتی داری ترک می‌کنی جهنمه.”

تو قسمت‌های پنج و شش می‌بینیم که اویی جون با یه پیاده‌روی شبانه یهویی به گوم جو کمک می‌کنه تا با این چالش مقابله کنه. خدا رو شکر که این کار رو کرد، چون این صحنه کلی لحظه داشت که قلبمون رو به تپش انداخت.

از اینکه گوم جو وانمود کرد آسیب دیده تا توی شرط‌بندی برنده بشه و اویی جون پول خوراکی از فروشگاه رو حساب کنه، تا اینکه اویی جون زیپ ژاکتش رو بالا کشید، درست مثل نرم‌ترین نقش اول‌های سریال‌ها، شیمی بینشون خیلی بالا بود. گیلاس روی کیک کجاست؟ اون در قوطی آب رو براش باز می‌کنه. مسخره‌اس؟ شاید. دوست‌داشتنیه؟ قطعا. هر نگاه و حرکتی توی این پیاده‌روی زیر نور ماه انگار یه فن فیکشن بود که زنده شده بود.

اجازه کنسرت

سون اوک سال‌هاست که احساساتش رو نسبت به هیون جو پنهان کرده. دفعه آخری که سعی کرد اعتراف کنه، با یه دسته گل بزرگ اومد، اما فهمید که داره ازدواج می‌کنه. حالا فلش فوروارد به زمان حال: اون همه تلاشش رو می‌کنه تا بلیط کنسرت خواننده مورد علاقه هیون جو رو به دست بیاره، اما درست زمانی که می‌خواد موفق بشه، برادرشوهرش میاد و بلیط‌ها رو از دستش می‌قاپه.

درست وقتی که به نظر می‌رسه همه امیدها از بین رفته، سرنوشت وارد عمل می‌شه. سون اوک نه تنها بلیط‌ها رو پس می‌گیره، بلکه خواهرش ازش می‌خواد که هیون جو رو ببره چون حالش خوب نیست. ستاره‌ها هم‌راستا میشن. این غیرمنتظره‌ترین و خوش‌یمن‌ترین برد ممکنه و شادی سون اوک اونقدر مسریه که بیننده‌ها هم همراهش از ذوق جیغ می‌زدن.

دفاع از هیون جو

تو قسمت‌های قبلی زمزمه‌هایی بود که هیون جو قبلاً “بت بوچون” بوده – زیبا، درخشان و مورد تحسین همه. اما زمان باهاش مهربون نبوده. تو قسمت‌های اخیر، نیش این موضوع وقتی بیشتر حس میشه که یکی از همکاران سابقش از بوچون دیدن می‌کنه و خیلی راحت به شوهرش می‌گه که حتی هیون جو رو نشناخته و اونو با یه خدمتکار اشتباه گرفته، چون خیلی خسته به نظر می‌رسیده.

اما سریال انتقام شیرینی رو نشون میده. وقتی هیون جو و سون اوک تو کنسرت با همون زوج برخورد می‌کنن، هیون جو درنگ نمی‌کنه که روایت رو عوض کنه. با اعتماد به نفس، سون اوک رو به عنوان دوست پسرش معرفی می‌کنه و اضافه می‌کنه که اون هرگز ازدواج نکرده و پنج سال ازش جوونتره. بهترین بخشش؟ اون زوج متکبر حرفش رو باور می‌کنن و با بهت دور میشن، چون فکر می‌کنن شاید زندگی هیون جو خیلی بهتر از اون چیزی باشه که فکر می‌کردن.

اولین بوسه سون اوک و هیون جو

فقط منم یا زوج دوم دارن کل نمایش رو می‌دزدن؟ در حالی که گوم جو و اویی جون تازه بعد از سال‌ها دوری دارن با هم گرم میگیرن، هیون جو و سون اوک دارن خیلی سریع پیش میرن و من اصلا شکایتی ندارم. تو آخرین قسمت، این دو نفر اولین بوسه‌شون رو تجربه می‌کنن و این بوسه همه چیه.

بعد از پنج دقیقه قرار گذاشتن الکی، هیون جو قبل از شروع کنسرت محل رو ترک می‌کنه، احساس افسردگی می‌کنه و میره تنهایی مشروب بخوره. سون اوک پیداش می‌کنه و به آرومی بهش یادآوری می‌کنه: “تو هنوز ستاره بوچونی.” اینجا پروانه‌ها شروع به پرواز می‌کنن. هیون جو تو یه لحظه نرم و غیرمنتظره، گونه‌اش رو می‌بوسه، که به سرعت تبدیل به یه بوسه کامل میشه و مخاطب‌ها از شدت هیجان موهاشون رو می‌پیچونن و پاشون رو تکون میدن.

“چون خیلی دوستت داشتم”

سال‌هاست که گوم جو با نیش سوالات بی پاسخ زندگی کرده. چرا اویی جون یهویی ارتباطش رو باهاش قطع کرد؟ چه بلایی سر دوستیشون اومد؟ تو قسمت‌های اخیر، بالاخره جوابش رو می‌گیره. بعد از یک هفته کامل پاک موندن، اویی جون پیشنهاد می‌ده که یه آرزوش رو برآورده کنه. به جای اینکه ازش پول بخواد، همونطور که قبلاً به شوخی تهدید کرده بود، به سادگی ازش می‌پرسه که چرا از هم جدا شدن. اویی جون بدون مکث کلماتی رو میگه که همه منتظرش بودیم: “چون خیلی دوستت داشتم.”

اگرچه این حقیقت قلب رو می‌شکنه، اما یه نقطه عطف هم هست. گوم جو بالاخره می‌فهمه که عشقش یک طرفه نبوده. حالا، تنها چیزی که باقی مونده اینه که اویی جون هم به همین موضوع پی ببره. احساساتش هنوز متقابله.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *