خب، بعد از شش هفته، کی-درامای جوانپسند دوشنبه-سهشنبهای محبوبمون، “نامیب” (Namib)، با یه پایانی که من رو خیلی خوشحال کرد، به آخر خط رسید. از زندانی شدن جانگ هیون چول (Jang Hyun Cheol) با بازی (Lee Seung Joon) تا نجات دادن شاگردش توسط کانگ سو هیون (Kang Soo Hyun) با بازی (Go Hyun Jung) از شکست، و رسیدن همه به یه پایان خوش، اینجا سه تا دلیل میارم که چرا پایان “نامیب” عالی بود.
**هشدار: خطر لو رفتن داستان قسمتهای 11 و 12!**
**سزای عادلانه برای مدیرعامل جانگ هیون چول**
جانگ هیون چول اولش آدم بدی نبود. نیتش در ابتدا درست بود – میخواست از کسایی که خواهرش رو کشتن انتقام بگیره. اما یه جایی تو این مسیر، تبدیل شد به همون آدمی که ازش متنفر بود: کسی که برای رسیدن به منافع خودش به افراد بیگناه آسیب میرسونه.
حتی با اینکه سو هیون به طور مستقیم به یون هی (Yun Hee) با بازی (Nam Kyu Hee) آسیبی نرسوند، میتونیم فرض کنیم که جانگ هیون چول فکر میکرد اون نقش خیلی بزرگتری تو حادثهای که منجر به مرگ یون هی شد، داشته. این احتمال وجود داره که اون فکر میکرده مدیرعامل شرکت با سرمایهگذارا توافق کرده که یه جلسه با کارآموزها ترتیب بده. این فرض طبیعیه و تا حدودی نفرت جانگ هیون چول از سو هیون رو توجیه میکنه.
اما لحظهای که دیگه یه برادر انتقامجو نبود و تبدیل به یه آدم شرور شد، وقتی بود که بدون هیچ عذاب وجدانی یه نوجوان بیگناه به اسم یو جین وو (Yoo Jin Woo) با بازی (Ryeoun) رو وارد نقشههاش کرد. نه تنها حاضر بود با متهم کردن جین وو به رفتن به کلوپهای شبانه، شهرتش رو خراب کنه تا به هانا (Ha Na) با بازی (Yuju) کمک کنه تو مسابقه “صعود ستاره” (“Star Rise”) برنده بشه، بلکه قصد داشت تقصیر معاملات مواد مخدری که تو کلوپ شبانهاش، Muse، اتفاق افتاده بود رو هم گردن اون بندازه. همه اینا فقط برای اینکه به سو هیون آسیب برسونه.
اما اگه یه لحظه با دقت فکر میکرد، میفهمید که یو جین وو هم قربانی همون صنعتیه که یون هی رو نابود کرد. جین وو خیلی با خواهر جانگ هیون چول فرق نداشت و سزاوار رنجی که تحمل کرد نبود. به همین دلیل بود که زندانی شدنش تو پایان سریال تنها نتیجه مناسب برای اون بود.
**رشد شخصیتی کانگ سو هیون که خیلی منتظرش بودیم**
تو بیشتر طول سریال، سو هیون فقط یه هدف داشت: خریدن یه کارخونه برای پسرش، شیم جین وو، تا اون بتونه مدیرعامل بشه و راحت زندگی کنه. برای رسیدن به این هدف، اون قرارداد یو جین وو رو بعد از اینکه از پاندورا اینترتینمنت اخراج شد خرید، بهش آموزش داد، اونو به “صعود ستاره” فرستاد و قرارداد اختصاصیاش رو به TA اینترتینمنت فروخت – حتی با اینکه یو جین وو نمیخواست اون یا خانوادهاش رو ترک کنه.
با این حال، تو قسمتهای آخر، اون یه تغییر کامل رو تجربه میکنه، که غیرمنتظره به نظر نمیرسه چون حتی وقتی سو هیون رو نشون میدن که داره برگهها رو امضا میکنه تا یو جین وو رو به TA اینترتینمنت تحویل بده، مردده. وقتی یو جین وو جلوی اون گریه میکنه، اون به وضوح ناراحته اما با این حال معامله رو انجام میده.
تو قسمتهای بعدی، اون بالاخره کار درست رو انجام میده و کارخونه رو میفروشه تا یو جین وو رو برگردونه. نه تنها این، بلکه به اون کمک میکنه تا شروع به کار کنه و استعدادش رو به دنیا نشون بده. در پایان، اون قرارداد یو جین وو رو به یه شرکت حتی بزرگتر منتقل میکنه، نه برای پول، چون حتی یه پنی هم نمیگیره، بلکه فقط برای اینکه به شاگردش بهترین شانس رو برای موفقیت بده.
**پایان خوش برای همه**
اگه یه شخصیت فرعی بود که با کمترین زمان حضورش تو سریال، همه رو تحت تاثیر قرار داد، اون شیم جین وو (Shim Jin Woo) با بازی (Lee Jin Woo) بود. از قسمت اول، اون به طور جدی درس میخوند و سرش رو پایین نگه میداشت تا از دردسر دور بمونه. با این حال، تو چند قسمت گذشته، اون رشد شخصیتی قابل توجهی رو نشون داده – به خصوص وقتی خودش با قلدرهاش مبارزه میکنه. تو قسمتهای اخیر، اون حتی به مادرش میگه که کارخونه رو بفروشه تا دوستش رو برگردونه. در حالی که شیم جین وو قدیمی نسبت به کارخونه بیتفاوت بود، شیم جین وو جدید واقعاً از کار کردن تو اونجا لذت میبرد و کل حرفهاش رو برنامهریزی کرده بود. اما با این حال کارخونه رو برای یه دوست رها کرد. در پایان، شیم جین وو، که همیشه در حال نقاشی کشیدن با تبلتش نشون داده میشد، معلم هنر میشه – یه شغل مناسب برای کسی که اینقدر خلاقه. من دوست دارم یه اسپینآف از سفر اون برای تبدیل شدن به یه معلم هنر و رسیدن به رویاهاش ببینم.
بعدی شیم جون سوک (Shim Joon Seok) با بازی (Yoon Sang Hyun) هست. در حالی که هیچ ایرادی نداره که یه مرد خانهدار باشی – خیلی از مردها این مسیر رو انتخاب میکنن چون واقعاً میخوان – شیم جون سوک صرفاً به این دلیل از حرفهاش دست نکشید که میخواست. اون این کار رو کرد چون شیم جین وو یه تصادف کرده بود، و سو هیون، به عنوان مدیرعامل پاندورا اینترتینمنت، نمیتونست از کار مرخصی بگیره. چیزی که به عنوان یه توافق موقت شروع شد، تبدیل به یه دهه شد، و جون سوک خودش رو تو یه چرخه از کار خونه، خرید مواد غذایی و مراقبت از خونه دید. تو این فرآیند، اون فراموش کرد که چطور موسیقی بسازه، و این فقدان داشت اونو از بین میبرد. خوشبختانه، تو قسمتهای آخر، وقتی یو جین وو رو میبینه که با دوستاش لبخند میزنه، جرقهای تو ذهنش زده میشه. این لحظه اشتیاقش رو دوباره زنده میکنه، و آهنگی رو میسازه که تو 100 آهنگ برتر داخلی قرار میگیره، و دنیایی از فرصتهای جدید رو برای یو جین وو باز میکنه. به علاوه، اون مدیرعامل پاندورا اینترتینمنت هم میشه، و به شرکتی که یه زمانی به تأسیسش کمک کرده بود برمیگرده.
بعدی یون جی یونگ (Yun Ji Yeong) با بازی (Kim Ji Woo) هست، سومین عضو از گروه اصلیمون. جی یونگ سالها تو سیستم کارآموزی پاندورا اینترتینمنت بود، و تمام دوران کودکیاش رو صرف تمرین کردن برای تبدیل شدن به یه آیدل کرد. اما در نهایت، نتونست به اون رویا برسه. با این حال، اون فهمید که شاید آیدل شدن برای همه مناسب نیست. اون تمرکزش رو روی درس خوندن گذاشت و در نهایت به پاندورا اینترتینمنت برگشت – نه به عنوان یه کارآموز بلکه به عنوان زیردست شیم جون سوک. امیدوارم که با تجربه قبلیاش، بتونه به کارآموزها بیشتر از یه کارمند معمولی که هیچ وقت کارآموز نبوده کمک کنه.
در مقایسه با یو جین وو، شیم جین وو و حتی یون جی یونگ، پایان کریس (Chris) با بازی (Lee Ki Taek) و هانا (Ha Na) شاید در ابتدا خارقالعاده به نظر نرسه. برخلاف بقیه، اونا مدیرعامل نمیشن یا به شغل رویاییشون نمیرسن. در عوض، یه زندگی ساده و معمولی رو انتخاب میکنن. اما برای آدمایی مثل اونا، که جهنم رو پشت سر گذاشتن، یه زندگی معمولی بهترین نوع پایان خوش هست.
در نهایت، یو جین وو رو داریم. از همون ابتدای “نامیب”، مشخص بود که یو جین وو تو پایان سریال به موفقیت میرسه – به هر حال اون شخصیت اصلیه. با این حال، دیدن اینکه واقعاً به رویاهاش میرسه، لذتبخشه. از یه بچه که خیلی میترسید جلب توجه کنه و مورد سوء استفاده قرار بگیره تا تبدیل شدن به یه آیدل که برای دنیا اجرا میکنه و به بقیه شادی میبخشه، سفر یو جین وو سفریه که به خیلی از افراد خلاق در سراسر جهان الهام میبخشه.
با پوشش آهنگها و اجراهایی که هر هفته بهمون ارائه میشد، تماشای “نامیب” برای طرفداران کی-دراما و کی-پاپ لذتبخش بود. تنها چیزی که میتونست داستان رو منسجمتر کنه، حذف کردن کل طرح داستان مادر سو هیون بود – چون هیچ هدف واقعیای رو برای داستان اصلی دنبال نمیکرد – یا بررسی بیشتر اون برای اینکه به بینندهها دلیلی برای اهمیت دادن بیشتر به اون بده. با این حال، این سریال، از ابتدا تا انتها، یه درام بود که حق مطلب رو در مورد ژانرهای جوانی و موسیقی ادا کرد.